ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
این صحبت کریستین بوبن رو چقدر دوست دارم که میگه : دوست داشتن کسی در حکم خواندن اوست ؛ در حکم آن است که بتوانیم تمام نوشته هایی را که در دل دیگری نوشته شده را بخوانیم و .... و هولناکترین حادثه ای که میان دو نفری که دلبسته گی بهم دارند اتفاق می افتد آن است که یکی از آندو گمان کند هر چه دل دیگری است خوانده است ! ......... این حرف بی اندازه زیبا و درسته ! مگر نه اینکه ما هر یک کتابی هستیم که هنوز نانوشته زیادی داریم ؟؟؟ ...... بقول بزرگی همه ی آنچه نوشته ام برای بیان قسمت کوچکی بوده است که هنوز نتوانسته ام بیان کنم ! ...
**********
از حاضر جوابی خیلی لذت میبرم نمونه ی خنده دار و باز مزه ی این حاضر جوابی این مورد که الان میگم . میگن جامی شعر زیبایی گفته بود که مطلعش این بیته :
بس که در جان فکار و چشم بیدارم تویی هر که پیدا میشود از دور پندارم تویی !
میگویند رندی خواست حال جامی رو بگیره و بعنوان انتقاد گفت : شما که میگی : هر که پیدا میشود از دور پندارم تویی ! شاید خری پیدا شد !
جامی هم گفت : باز پندارم تویی !